در دورانی به سر میبریم که به علت سرعت بالای تغییرات، بازارها بی ثبات شدهاند. کافیست نگاهی به تغییرات چند سال اخیر در سطح داخلی و خارجی و تأثیر این مسائل بر کسب وکار خودتان بیندازید؛ مسائلی از قبیل نوسانات قیمت نفت و ارز، مناسبات جدید سیاسی و اقتصادی، جنگها و نزاعهای منطقهای، فناوریهای جدید مبتنی بر وب، شبکههای اجتماعی و ظهور کسب وکارهای جدید از جمله آنها میباشد. محصولات و پیشنهادات بسیار متنوع با سرعتی باور نکردنی و به سهولت در اختیار مشتریان قرار میگیرد و تنوع خواستههای مشتری به صورت روزافزون افزایش مییابد. کدام شرکت، کدام برند و کدام پیشنهاد در دایرهی گزینهها و انتخابهای مشتریان قرار خواهد گرفت؟ در سالهای اخیر این سؤال در ذهن دانشگاهیان و متخصصین بازاریابی و استراتژی قرار داشته که شرکتها و برندها چگونه باید در این محیط فعالیت کنند و به موفقیت دست یابند؟ درنتیجه شرکت ها باید بتوانند استراتژیها را با شرایط تطبیق دهند و آمادگی شناخت، تحلیل و پاسخگویی به این تغییرات را داشته باشند تا در محیط کسب وکار باقی بمانند و مسیر رشد خود را ادامه دهند. زمانهی دشوار، اما هیجان انگیزی است؛ سرشار از فرصت و تهدید.
تعریفی از استراتژی کسب وکار شامل شناخت گسترهی وسیع محصول/ بازار، ارزش پیشنهادی، داراییها و شایستگیها و استراتژیهای حوزهی کارکردی میشود. اغلب اوقات مفهوم استراتژی کسب وکار مبهم است و به خوبی تعریف نمیشود که این مسئله موجب پراکندگی تمرکز و ارتباطات ضعیف میشود.
تحلیل استراتژیک ساختار یافته تحلیلهای تفصیلی مشتری، رقیب، محیط بازار و تحلیل داخلی که به فهم پویاییهای بازار منجر میشود را شامل میشود.