استراتژی کسبوکار به وسیله چهار بُعد تعریف میشود:
◊ استراتژی سرمایه گذاری محصول،بازار
◊ارزش پیشنهادی
◊ داراییها و شایستگیها
◊برنامهها و استراتژیهای کارکردی
استراتژی سرمایه گذاری محصول - بازار: کجا رقابت کنیم؟
قلمروی کسب وکار و پویایی های درون آن نشان دهندهی یک بُعد بسیار پایهای استراتژی است. کدام بخش ها باید مورد توجه مدیریت قرار گیرند و بر روی منابع آنها سرمایه گذاری شود؟ منابع کدام یک باید گرفته یا محدود شود؟ حتی در سازمانی کوچک نیز تصمیمات تخصیص منابع کلید استراتژی است. قلمروی کسب وکار با محصولاتی که ارائه می کند یا عمداً ارائه نمی کند، با بازاری که در پی خدمت رسانی به آن است یا نیست، با رقبایی که تصمیم می گیرد با آنها رقابت کند یا از انها اجتناب کند و با میزان یکپارچگی عمودی آن تعریف می شود. گاهی اوقات مهمترین تصمیم دربارهٔ قلمروی کسب وکار این است که از چه محصول یا بخش بازاری باید اجتناب کرد چون این تصمیم - چنانچه با سازوکار منظمی گرفته شود- می تواند منابع مورد نیاز را برای رقابت موفقتر در جاهای دیگر حفظ کند. پیتر دراکر، استاد برجستهٔ مدیریت، مدیران اجرایی را برای مشخص کردن اینکه «کسب وکار ما چیست و چه باید باشد؟ کسب وکار ما چه نیست و چه نباید باشد؟ " به چالش میکشد. چنین قضاوتی ممکن است گاهی به تصمیمات دردناکی برای واگذاری یا انحلال " کسب وکار یا صرفنظر کردن از فرصتی جذاب منجر شود.
ارزش پیشنهادی برند
استراتژی کسبوکار با داراییهای برند امکان پذیر می شود. برند به شرکت اجازه می دهد در بازارهای محصول و خدمات به رقابت بپردازد و نشاندهنده ارزش پیشنهادی استراتژی کسب و کار است.
ارزش ویژه برند، مجموعهای از داراییها و تعهدات مرتبط با برند است. این مفهوم که در اواخر سال ۱۹۸۰ مطرح شده، بسیار تاثیرگذار و اساسی است چرا که نحوه نگریستن به بازاریابی را تغییر داده است. ارزش ویژه برند یک دارایی کلیدی شرکت باید بخشی از استراتژی کسب و کار تلقی شود که در محدوده صلاحیت مدیر عامل قرار دارد. مدیریت ارزش ویژه برند، استراتژیک و نیازمند بصیرت است نه تاکتیکی و واکنشی و از نظر جهت گیری بلند مدت محسوب می شود نه کوتاه مدت.
سه نوع دارای برند وجود دارد: آگاهی از برند، وفاداری به برند، و تداعی کننده های برند. تمامی اینها مزیتهای رقابتی قدرتمندی ایجاد میکنند و نیازمند مدیریت فعال هستند.
استراتژیهای بازاریابی در مقابل استراتژیهای کسب وکار :
استراتژی بازاریابی زیرمجموعهای از استراتژی کسب وکار است و درگیر همان چهار بعد است، البته با قلمرویی محدودتر این ابعاد عبارتند از:
تخصیص بودجهٔ بازاریابی میان بازارهای محصول، ارزش پیشنهادی به مشتری در هر بخش بازار، داراییها و شایستگیهای بازاریابی استراتژیهای حوزه های کارکردی بازاریابی.
تصمیمات تخصیص بودجه بازاریابی باید اولویت های استراتژیک را دنبال کنند همینطور باید اثربخشی برنامه های بازاریابی را نیز مدنظرقراراردهند.
تصمیم سرمایه گذاری محصول - بازار تحت تأثیر قضاوت هایی در زمینهی سلامت بازار محصول و وضعیت شادابی رقیب در آن قرار میگیرد که واحد بازاریابی به بهترین شکل قادر است به آن دست یابد.
ازآنجا که داراییها و شایستگیهای بازاریابی همواره زیرمجموعهای مهم از داراییها و شایستگیهای زیربنایی استراتژی کسبوکار را تشکیل میدهند، واحد بازاریابی در شناسایی، ایجاد و اولویت بندی آنها نقش دارد. استراتژی بازاریابی درگیر دارایی های بازاریابی نظیر برند یا توزیع و شایستگیهایی نظیرتخصص در حمایت یا قابلیت معرفی محصول جدید است.